عوضی که با یک گاو گاو ثروتمند قدیمی ازدواج کرد تصمیم گرفت برای خرید یک قایق بادبانی برای خود بکشد و قیمت را جبران کند؛ او کاپیتان را تحسین کرد و قایق بادبانی واقعا خنک است، او خروس چربی اش سوپر سوپر سوپر را بر روی عرشه می کشد، که هیچ چیز ارزشمندی ندیده است به جز دست کاپیتان